هوش هیجانی در یادگیری زبان جدید

هوش هیجانی در یادگیری زبان جدید

بخش مهمی از یادگیری زبان به تمرکز بر احساسات مربوط می‌شود که این احساسات، هم احساسات خود و هم احساسات دیگران را شامل خواهد شد. همه می‌دانیم که هر فردی در زمینه‌ای خاص می‌تواند باهوش باشد. در واقع بیش از یک راه برای باهوش بودن وجود دارد. برای مثال یک نفر می‌تواند بسیاری از تاریخ‌های مهم را به خاطر بسپارد؛ در حالی که دیگری می‌تواند معماها را حل کند و فردی دیگری توانایی حل معادلات پیچیده ریاضی را در ذهن خود دارد.

از این رو در ارزیابی هوش نمی‌توان از یک معیار واحد استفاده کرد. این مسئله مانند جمله معروفی است که می‌گوید: همه نابغه هستند، اما اگر یک ماهی را بر اساس توانایی‌اش در بالا رفتن از درخت قضاوت کنید، تمام زندگی خود را با این باور احمقانه سپری خواهد کرد. این موضوع باعث شده تا مفهوم هوش هیجانی در چند دهه گذشته به شدت مورد توجه قرار گرفته بگیرد.

مغز ما در بخش‌های کاملاً مجزا کار نمی‌کند. بهبود هوش در یک زمینه می‌تواند به بهبود زمینه‌های دیگر نیز کمک کند. در ادامه قصد داریم هوش هیجانی و ارتباط آن با یادگیری زبان را بررسی کنیم. ابتدا توضیح خواهیم داد که اصلاً هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی چیست؟

هوش هیجانی می‌تواند مفهومی بسیار ساده به نظر برسد. این نوعی هوش است که بر حالات عاطفی ما تمرکز دارد. با این حال اختلاف نظرهای زیادی درباره این که هوش هیجانی چیست و چگونه اندازه‌گیری می‌شود، وجود دارد.

مردم صدها سال است که به احساسات و این که انسان چگونه از آن‌ها استفاده می‌کند، فکر کرده‌اند؛ اما باید گفت که اولین تحقیقات درباره هوش هیجانی معاصر تنها به اواسط قرن بیستم بازمی‌گردد. این اصطلاح در سال 1964 مطرح شد و اولین چهارچوب‌های آن را در سال 1990 پیتر سالوی و جان مایر پیشنهاد کردند. آن‌ها در تمام سال‌هایی که به تحقیق در این باره پرداختند، ایده‌های خود را تغییر داده و بهتر کردند، اما ایده اصلی این است که هوش هیجانی به چهار توانایی زیر تقسیم می‌شود:

  • دریافت
  • استفاده
  • درک
  • مدیریت احساسات

این ایده برای مدتی مطرح بود؛ اما در اصل هوش هیجانی در سال 1995 به لطف دانیل گولمن محبوب شد. گولمن که یک روزنامه نگار علمی بود، اولین کتاب هوش عاطفی را نوشت. در حالی که این موضوع هنوز در قلمرو تحقیقاتی تعریف می‌شود، کتاب گولمن بیشتر یک کتاب خودیاری رهبری است. او پنج مهارت احساسی را که برای رهبری موثر مهم می‌دانست، بیان کرد. این پنج مهارت شامل مهارت‌های اجتماعی، انگیزه، خودآگاهی، خودمدیریتی و همدلی می‌شود. او بعدا این موارد را به چهار حوزه هوش هیجانی تقسیم‌بندی کرد:

  • خودآگاهی
  • خودمدیریتی
  • مدیریت روابط
  • آگاهی اجتماعی

البته بهتر است بدانید در حالی که ایده‌های گولمن درباره هوش هیجانی بسیار تأثیرگذار بوده است، اما از نظر علمی چندان دقیق نیستند. البته این ایده‌ها در زمینه رهبری و مدیریت بسیار مفید هستند.

چگونه می‌توان از هوش هیجانی در یادگیری زبان جدید استفاده کرد؟

همه ما تا حدودی می‌دانیم که یادگیری یک زبان جدید می‌تواند یکی از پیچیده‌ترین مهارت‌های یادگیری باشد. این یادگیری نه‌تنها شامل آموزش گرامر و لغات است، بلکه یادگیری نحوه ارتباط با افراد دیگر و چگونگی بیان خود را نیز شامل می‌شود. ازاین‌رو هوش هیجانی، بخش مهمی از سفر یادگیری زبان شماست. بر اساس تعریف گولمن در ادامه روش‌هایی را برای استفاده از این مهارت در حین یادگیری معرفی می‌کنیم.

چگونه می‌توان از هوش هیجانی در یادگیری زبان جدید استفاده کرد

خودآگاهی

همان‌طور که سقراط می‌گوید، خودت را بشناس. شما ابتدا باید بتوانید انگیزه خود را برای یادگیری شناسایی کنید. این حالتی است که وقتی می‌خواهید تسلیم شوید، شما را به جلو می‌برد. از طرفی آگاهی از احساسات منفی بسیار اهمیت دارد، زیرا می‌توانید بفهمید چه بخش‌هایی شما را ناامید می‌کند. برای مثال آیا در یک بخشی از دستور زبان گیر کرده‌اید؟ آیا یک روش یادگیری خاص روی شما مؤثر نیست؟ از این جا می‌توانید نحوه رسیدگی به مشکل و حرکت رو به جلو را دریابید.

پیشنهاد مطالعه: آیا یادگیری زبان سوم از زبان دوم آسانتر است؟

خودمدیریتی

هنگامی که از احساسات خود، آگاه شوید، می‌توانید کنترل بهتری روی آن‌ها داشته باشید. یکی از بزرگ‌ترین موانعی که برای بیشتر زبان‌آموزان وجود دارد، این است که چگونه اضطراب خود را مدیریت کنند؟ برای مثال اگر اشتباهی متوجه شوند، چه خواهد شد؟ یا چگونه باید مکالمه را شروع کرد؟ نکته مهمی که در این باره وجود دارد، این است که اجازه ندهید، احساسات منفی مانع یادگیری شما شوند.

آگاهی اجتماعی

زبان‌ها به طور ذاتی زنده هستند، مگر این که در حال یادگیری یک زبان مرده باشید. شما همان‌طور که در راستای بهبود مهارت‌هایتان تلاش می‌کنید، باید به کشف تفاوت‌های فرهنگی بپردازید. به محیط‌های اجتماعی جدید پا بگذارید و برای مسیریابی در دنیایی که از زبان مادری‌تان استفاده نمی‌کند، عملکرد بهتری داشته باشید.

مدیریت روابط

مدیریت روابط بخشی مهمی از هوش هیجانی در یادگیری زبان جدید است. شما هنگامی که مراحل اولیه یادگیری یک زبان جدید را پشت سر گذاشتید، به دنبال ایجاد روابط با افراد دیگر هستید. چه کسی می‌تواند به شما کمک کند؟ می‌توانید به سراغ یک معلم یا دوستی بروید که او هم می‌خواهد زبان جدیدی را یاد بگیرد.

مدیریت روابط

حتی می‌توانید به صورت آنلاین با یک غریبه آشنا شوید و از او بخواهید تا نکات مهم را در اختیارتان قرار دهد. فکر نکنید که در این زمینه باید برون‌گراترین فرد دنیا باشید. تنها باید کمی از منطقه امن خود خارج شده و به دنبال ایجاد روابط جدید باشید.

پیشنهاد مطالعه: آیلتس کامپیوتری یا کاغذی

جمع بندی

همان‌طور که مسیر پیشرفت را طی می‌کنید، احتمالاً متوجه می‌شوید که هوش هیجانی به طور طبیعی درون شما شکل‌گرفته است. یادگیری یک زبان جدید می‌تواند یک راه عالی برای انجام این کار باشد، زیرا شما را مجبور می‌کند تا سرعت خود را کاهش داده و روی نحوه برقراری ارتباط خود، کار کنید.

پرداختن آگاهانه به این موضوع ارزشش را خواهد داشت. همان‌طور که به یادگیری زبان جدید مشغول هستید، زمانی را به تجزیه و تحلیل احساس خود و نحوه برقراری ارتباطتان با شبکه افرادی که در اطراف خود ساخته‌اید، اختصاص دهید. تقویت هوش هیجانی می‌تواند در هر زمینه‌ای از زندگی به شما کمک کند.

برای یادگیری زبان جدید در کنار هوش هیجانی می‌توانید از اساتید و کلاس‌های آنلاین استفاده کنید که در این رابطه مکتب کلاس پلتفرمی مناسب برای برگزاری انواع کلاس‌های آنلاین زبان است.

اشتراک‌گذاری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *